Friday, March 18, 2005

ماجرای خواستگار سر به راه

خانواده ای برای خواستگاری به منزل عروس خانوم رفته بودند, مادر داماد یواشکی به مادر عروس گفت ببخشید کبریت دارید پسرم می خواد سیگار بکشه. مادر عروس با تعجب پرسید مگه داماد سیگاریه؟ مادر داماد گفت: سیگاری که نیست ولی تازه عرق خورده اینه که هوس سیگار کرده؟ مادر عروس پرسید: مگه داماد عرق خوره؟ :گفت:عرق خور که نه! ولی دیشب توی قمار باخته و از ناراحتی عرق خورده مادر عروس گفت یعنی قمارم بازی می کنه؟ گفت: نه بابا تو زندان یاد گرفته پرسید: مگه زندانم بوده گفت: چیزی نبود با دوستاش دعوا کرده بود و چاقو کشیده بود افتاد زندان پرسید:پس اهل دعوا و چاقو کشی هم هست؟ مادر داماد گفت: سر اموال دزدی دعواشون شده بود. مادر عروس گفت: یعنی داماد دزد هم هست؟ مادر داماد گفت: فکر بد نکنیدها.......با همه این چیزها,در عوض تا دلتون بخواد بچه سر به راهیه

0 comments: